کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۳

۱

تا دم باد صبا بگشا دست

گرهی از دل ما بگشا دست

۲

هر فتوحی که جهانراست ز گل

همه از باد هوا بگشادست

۳

نقش بدان چمن را همه کار

ار نفسهای صبا بگشادست

۴

لاله پنداری عطّار بهار

نافۀ مشک خطا بگشادست

۵

میزبا نیست چمن خندان روی

غنچه زان بند قبا بگشادست

۶

دل سوسن ز که آزرده شدست

که زبانرا بجفا بگشادست

۷

از تهی دستی، بیچاره چنار

دست خواهش چو گدابگشادست

۸

تا گلش خردکی زر بخشد

پنجه پیشش بدعا بگشادست

۹

ابر را گر نه برو دل سوزست

آبش از دیده چرا بگشادست؟

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
nabavar
۱۳۹۷/۰۱/۰۱ - ۱۷:۳۸:۴۴
از نفسهای صبا بگشادستتا گلش خردکه ای زر بخشد