کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۵۰

۱

بار دیگر ز که می آموزی

این که دلها بجفا می سوزی؟

۲

می دری پرده و می سوزی دل

بر غمزه زکین اندوزی

۳

طالعی بد بود آن شب که دلم

بتو دادم ز پی بهرورزی

۴

تا زنی در دلم آتش بادب

ازده انگشت چراغ افروزی

۵

خه خه، ای دلبر درّا دوزا

خوب می دّری و خوش می دوزی

۶

اندکی لطف بیاموز آخر

خود همه جور و جفا آموزی

۷

هر چه خط با رخ زیبای تو کرد

کینه از سینۀ من می توزی

۸

این همه عشوةۀ تو دانم چیست

بی وفاییم همی آموزی

۹

سر سالست، مرا از رخ تو

نظری رسم بود نوروزی

تصاویر و صوت

نظرات