کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۵۸

۱

چنان خوب رویی بدان دلربایی

دریغت نیاید بهر کس نمایی؟

۲

مرا مصلحت نیست، لیکن همان به

که در پرده باشی و بیرون نیایی

۳

نه پیدا توانمت دیدن نه پنهان

بلایی دلم را، بلایی، بلایی

۴

وفا را بعهد تو دشمن گرفتم

چو دیدم ترا فتنه بر بی وفایی

۵

من آنروز از خویش بیگانه کشتم

که افتاد با تو مرا آشنایی

۶

اگر نه امید وصال تو بودی

ز دیده برون کردمی روشنایی

۷

نباشد ترا هیچ غم بی دل من

کسی دید خود عید بی روستایی؟

۸

من و می از این پس که در دور حسنت

نیاید ز دلهای ما پارسایی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مصطفی
۱۳۹۷/۰۹/۰۲ - ۱۸:۳۳:۳۷
فعل پایان مصراع نهم بیگانه گشتم است یا کشتم؟ فعل اول مناسب تر به نظر میرسد.مصراع دوازدهم «ز دیده برون مردمی روشنایی» در این مصراع هم با توجه به مصراع اول بیت فعل برون کردمی معقول به نظر می‌رسد. واژه مردمی به درستی به کار رفته است؟
user_image
عین. ح
۱۴۰۰/۰۱/۲۷ - ۱۷:۳۶:۲۹
در بیت ششم به جای «مردمی» باید «بردمی» باشد. در بیت هفتم هم «روستایی» به نظر باید «روشنایی» باشد.
user_image
nabavar
۱۴۰۰/۰۱/۲۸ - ۰۷:۱۱:۲۴
گرامی حمیدفراگر نه امید وصال تو بودیز دیده برون مردمی روشناییمُردمی درست تر می نمایدنباشد ترا هیچ غم بی دل منکسی دید خود عید بی روستایی؟درین بیت دل خود را به روستا تشبیه کرده ”بی دل من“ را معادل ” بی روستا “ آورده.می گوید: بی دل من شاد هستی ولی شادی ِعید بدون روستا خوش نیست.ضمن اینکه اگر به جای روستایی، روشنایی بیاوریم، قافیه مکرر می شود که در بیر قبلی آمده
user_image
nabavar
۱۴۰۰/۰۱/۲۸ - ۰۷:۱۲:۵۳
پوزش بیت قبلی
user_image
عین. ح
۱۴۰۰/۰۲/۰۸ - ۱۸:۳۵:۳۶
سلامدرود بر شما. در هر دو مورد حق با شماست. با عجله غزلیات را می‌خواندم و می‌گذشتم. الان که دقت کردم، متوجه شتاب‌زدگی پیشنهادها شدم. سپاس