
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۵۸
۱
چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید بهر کس نمایی؟
۲
مرا مصلحت نیست، لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی
۳
نه پیدا توانمت دیدن نه پنهان
بلایی دلم را، بلایی، بلایی
۴
وفا را بعهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم ترا فتنه بر بی وفایی
۵
من آنروز از خویش بیگانه کشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی
۶
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی
۷
نباشد ترا هیچ غم بی دل من
کسی دید خود عید بی روستایی؟
۸
من و می از این پس که در دور حسنت
نیاید ز دلهای ما پارسایی
نظرات
مصطفی
عین. ح
nabavar
nabavar
عین. ح