
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۷
۱
امروز روی تو ز همه روز خوشترست
شیرین لب ز جان دل افروز خوشترست
۲
بیمار چشم تو که همه روز خون خورد
امروز پاره یی ز همه روز خوشترست
۳
بر دل خوشست دست درازیّ زلف تو
پرده دری ز غمزۀ دلدوز خوشترست
۴
گفتم که باز ده دل ریشم بطنز گفت
مه تو دل صداع تو هر روز خوشترست
۵
با درد تو بهست مرا زانکه شمع را
هم با سرشک دیده و با سوز خوشترست
۶
با آنکه نیست خوی توبا ما چنان نکو
سر باری حدیث بد آموز خوشترست
۷
در روی تو نظاره و بر یاد تو شراب
دایم خوشست و موسم نوروز خوشترست
نظرات