
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۱
۱
ماه رویا ز غمت یک دم نیست
که چو زلف تو دلم در هم نیست
۲
زلف و بالای تو تا هم پشتند
پشت و بالای کسی بی خم نیست
۳
غم تو می خورم و شادم از آنک
هر کرا هست غم تو غم نیست
۴
دست در دامن زلف تو که زد؟
که دل او چو رخت خرّم نیست
۵
به قلم شرح غمت ندهم از آنک
دو زبانست قلم محرم نیست
۶
ماجراهای درازست مرا
با که گویم چو کسم همدم نیست
۷
همدم من ز جهان صبح و صباست
بجزین همدمم از عالم نیست
۸
راز با صبح نشاید گفتن
که ورا بند زبان محکم نیست
۹
با صبا نیز مگویم که صبا
هست هر جایی و محرم هم نیست
۱۰
بروم هم بخیالت گویم
که از او محرم تر دانم کیست
تصاویر و صوت

نظرات