کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۲۷

۱

دل من ار بغمت خوشتر از زبان تو نیست

ز روی تنگی باری کم از دهان تو نیست

۲

تنم چو موی شد از عشق و خرّمم آری

که هیچ فرق میان من و میان تو نیست

۳

بگیر یک ره و سخنم بخویشتن درکش

که چفته قامتم آخر کم از کمان تو نیست

۴

ببوسه یی دهنم خوش کن و بده کامم

که هست سودرهی و در آن زیان تو نیست

۵

شعاع خورشید ارچند خار دیده نهد

هزار چون او یک گل ز گلستان تو نیست

۶

قد بلند و رخ خوب سرو و گل را هست

و لیک هیچ دور احسن و لطف آن تو نیست

۷

دلم ببردی و شاید که گر همه جانست

مرا دریغ از آن چشم ناتوان تو نیست

۸

دلا، دلم ز تو بگرفت زانکه در عالم

اسیر عشق بسی اندوکس بسان تو نیست

۹

ز من چه پرسی چندین که یار کیست فلان؟

چو روشنست ترا این قدر که آن تو نیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عین. ح
۱۴۰۰/۰۱/۲۸ - ۱۷:۰۴:۲۸
«سخنم»در بیت سوم باید «سختم» باشد. این مصراع هم اشکال‌های فاصله‌گذاری‌اش معنا را مختل کرده‌اند: «و لیک هیچ دور احسن و لطف آن تو نیست» که صحیحش این‌گونه باید باشد: «ولیک هیچ دو را حسن و لطفِ آنِ تو نیست»