
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۸
۱
خود ترا عادت دلداری نیست
کار تو جز که دل آزاری نیست
۲
چشم تو تا که چنین ریزد خون
هیچ باکیش ز بیماری نیست
۳
عشق و عاشق همه جایی هستند
کار کس نیز بدین زاری نیست
۴
رخت دل زیر و زبر کردم پاک
ذرّه یی صبر بدیداری نیست
۵
گفتمت نیست ترا خود غم من
سخت خاموشی و پنداری نیست
۶
خود گرفتم که ترا در حق من
هیچ اندیشۀ غمخواری نیست
۷
چه شود؟ از سر بوسی برخیز
در تو این قدر کله داری نیست؟
۸
حاصل ما ز سر زلف تو جز
تیره رویی و نگوساری نیست
نظرات