کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۳۲

۱

باد نوروزی ره بستان گرفت

دست عاشق دامن جانان گرفت

۲

نو عروسان چمن را دست ابر

پای تا سر در در و مرجان گرفت

۳

صبح خندان چون دمی از صدق زد

حالی آن دم در گل خندان گرفت

۴

همچو بیماران دیگر باد را

آرزوی صحن سروستان گرفت

۵

گل فروشست از سر خوبان باغ

ابر کز چشمش جهان طوفان گرفت

۶

دست بر عالم فشاند آزاد وار

سرو چون کارجهان آسان گرفت

۷

عزم استقبال گل دارد درخت

از شکوفه سیم در کف زان گرفت

۸

جامهای گازری در سر کشید

شاخ را چون در چمن باران گرفت

۹

هر درختی کو قد یارم بدبد

از تعجّب دست در دندان گرفت

۱۰

چون صبا نشناخت کس قدر بهار

زان چنانش در میان جان گرفت

تصاویر و صوت

نظرات