کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۴۵

۱

رخی چنان که ز خورشید و ماه نتوان کرد

خطی چنان که ز مشک سیاه نتوان کرد

۲

چگونه بوسه توان زد برای رخ نازک

که از لطیفی در وی نگاه نتوان کرد

۳

به پیش چهرۀ تو من ز غم دمی نزنم

که پیش آیینه دانی که آه نتوان کرد

۴

بترک وصل تو و دل بگفتم و رفتم

بهرزه عمر گرامی تباه نتوان کرد

۵

به آب دیده در آغشته است قامت من

که چوب تا نکشد نم دو تاه نتوان مرد

۶

ببوسه یی که ندانم دهی تو یا ندهی

همه جهان را بر خود گواه نتوان کرد

۷

بدانک تا تو ز حالم مگر شوی آگاه

ز ناله هر دم پیکی براه نتوان کرد

۸

نه مرد عشق توام من که عشقبازی تو

بجز بواسطۀ مال و جاه نتوان کرد

۹

حدیث وصل تو گویم، خیال تو گوید

خموش باش، حدیث نگاه نتوان کرد

۱۰

چو من بمرد از اندیشۀ تو وصلت را

حدیث خواه توان کرد و خواه نتوان کرد

۱۱

بجز ببدرقۀ جاه صدر فخرالدّین

دلیر بر سر کوی تو راه نتوان کرد

تصاویر و صوت

دیوان خلاق المعانی ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی (با مقدمه و حواشی و تعلیقات و فهرستها بانضمام رسالة القوس) به کوشش حسین بحرالعلومی - ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی - تصویر ۸۱۲

نظرات

user_image
عین. ح
۱۴۰۰/۰۲/۰۷ - ۱۴:۰۸:۲۳
بیت دوم: برانبیت سوم: آینهبیت دهم: بمردمدر یکی از بیت‌ها هم به جای «کرد» که ردیف است «مرد» نوشته شده.