کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۴۸

۱

رخ و زلفت از شگرفی، صفت بهار دارد

خنک آنکه سر و قدّی ، چو تو در کنار دارد

۲

لب لعل دل فریبت ، ز گهر حدیث راند

سر زلف مشک بارت، ز بنفشه بار دارد

۳

رخ چون مهت ندانم، که چه عزم دارد آیا

اثری همی نیاید، که سر شکار دارد

۴

که کمند عنبرین را زد و سوی حلقه کردست؟

که خدنگهای مشکین، چو زبان مار دارد؟

۵

دل خود طلب چو کردم، بر نرگس تو گفتا

برو ای فلان و بهمان، بر من چه کار دارد

۶

چو بسی بگفتم او را ، بکرشمه گفت با تو

سر گفت و گو ندارم، که مرا خمار دارد

۷

چه دهی صداع مستان، چه کنی حدیث چیزی

که کمینه هندوی ما، به از ین هزار دارد؟

۸

چو بترک دل بگفتم، غم جان خوردم که ترسم

که چو دست یافت بر وی، هم ازین شمار دارد

تصاویر و صوت

دیوان خلاق المعانی ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی (با مقدمه و حواشی و تعلیقات و فهرستها بانضمام رسالة القوس) به کوشش حسین بحرالعلومی - ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی - تصویر ۸۹۹

نظرات

user_image
عین. ح
۱۴۰۰/۰۲/۰۷ - ۱۴:۱۴:۰۱
بیت آخر: غم آن خورم