کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۶

۱

شاخ سر سبز و چمن دلشادست

عالم از عدل بهار آباد است

۲

غنچه تا روی به صحرا آورد

گرهی ا ر دل بگشادست

۳

سرو در خدمت گل برپایست

بید در پای چنار افتادت

۴

بندۀ سوسن مشکین نفم

کوست کز بند جهان آزاداست

۵

دل شکسته است بنفشه چه کند؟

سر ببیدارد زمان بنهادست

۶

سرو را هر چه ز اسباب خوشیست

سر بسر دست فراهم دادت

۷

بر جهان دست تهی چون افشاند

بار کس می نکشد ، او را دست

۸

بنگر آن غنچة صاحب دل را

که بدلتنگی خود چون شادست

۹

زانکه داند که بد و نیک جهان

همچو خرمن که گل بر بادست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۲/۲۵ - ۱۶:۵۲:۲۹
باپوزش ، چند اشتباه نوشتاری و وزنی غنچه تا روی به صحرا آوردگرهی ا ر دل بگشادست ، شاید { گرهی از دل ما بگشادست} باشدسرو در خدمت گل برپایستبید در پای چنار افتادت{افتادست}بندۀ سوسن مشکین نفم{ نفسم }کوست کز بند جهان آزاداستدل شکسته است بنفشه چه کند؟سر ببیدارد زمان بنهادست { سر به بیداد }سرو را هر چه ز اسباب خوشیستسر بسر دست فراهم دادت{ دادست}زنده باشید
user_image
عین. ح
۱۳۹۸/۰۷/۰۱ - ۰۷:۱۱:۱۷
با سلامبه نظر می‌رسد مصراع پایانی هم باید «همچو خرمن‌گهِ گل بر بادست» باشد
user_image
حمید حقانی
۱۳۹۹/۱۱/۰۶ - ۰۵:۰۰:۰۷
درود بر شما با دوستی به نام حسین موافقم. نظم این شعر به هم خورده است. لطفاً این اشتباهات نوشتاری را درست کنید.پاینده باشید...