
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶۱
۱
سحرگهان که دم صبح در هوا گیرد
صبا چراغ گل از شمع روز واگیرد
۲
بگرید ابر بهاری و غنچه از سر لطف
سرشک او همه در دامن قبا گیرد
۳
هر آنچه سوسن آزاد بر زبان راند
ز خوش زبانی او زود در صبا گیرد
۴
چو افتد آتش خورشید در حراقة شب
چراغ لاله از و روشنی فرا گیرد
۵
ز شرم روی بتم گل چنان برآید سرخ
که پای تا سر او آتش حیا گیرد
۶
رشک ژاله زرخسار لاله رونق یافت
کهر هر اینه از جوهری بها گیرد
۷
چنین که گل بجوانی و حسن مغرورست
حدیث بلبل عاشق درو کجا گیرد؟
۸
ز تنگ چشمی غنچه اگر چه زر دارد
دهدن برابر گشاید و زو عطا گیرد
نظرات
عین. ح