
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۹۱
۱
نیکویی بیش از آن نمی باید
فتنه اندر جهان نمی باید
۲
راست اندازۀ دلم دارد
تنگ تر زان دهان نمی باید
۳
لبکی داری آن چنان کانصاف
جز لب من در آن نمی باید
۴
زلف شوریده رامکن در بند
کان خود الا چنان نمی باید
۵
آن نقابت ز چهره یکسو کن
کآفتابم نهان نمی باید
۶
جان همی خواست، گفتمش:بستان
گفت: نی، رایگان نمی باید
۷
گفتم از من بخر ببوسی گفت:
تا بدین حد گران نمی باید
۸
از رخت می خرم بجان بوسی
هیچ دلّالمان نمی باید
۹
پیشتر زان بده که خط بدهد
زانکه شب در میان نمی باید
نظرات
مجتبی
عین. ح