کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۰۸ - ایضا له

۱

شنیدم که مخدوم اهل هنر

به سمع رضا شعر من گوش کرد

۲

به ذوقی تمام آن شراب گران

که من داده بودم سبک نوش کرد

۳

چو سرمست شد فکر تش زان شراب

که جان را به یک جرعه بیهوش کرد

۴

بشد با عروسان افکار من

دو دست قبول اندر آغوش کرد

۵

ولیکن چو کابینشان خواست کرد

به اقبال من خود فراموش کرد

۶

ز بخشش همی راند کلکش سخن

ندانم مر او را که خاموش کرد

تصاویر و صوت

نظرات