کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۰۹ - ایضاً له

۱

زهی ستوده خصالی که با کفایت تو

همی نیارد تیر فلک تغفّل کرد

۲

تویی که هرکه زخاک جناب تو بگذشت

همه حکایت دلداری و تفضّل کرد

۳

زرنگ خامه و نظم حدیث تو هر سال

عروس ملک بزّر و گهر تجمّل کرد

۴

نسیم خلق تو با سینه های غمگینان

همان کند که دم نو بهار با گل کرد

۵

چو سنگ زیر تویی آسیای ملکت

ضرورتست ترا بارما تحمّل کرد

۶

به آب لطف تو میگردد آسیای هنر

هزارباره خرد اندرین تأمّل کرد

۷

بخدمت تو رهی را وسیلت خود ساخت

کسی که عمر خود اندر سر توکّل کرد

۸

چنان مکن که خجل گردد اندرین که رهی

به پای مردی لطف تو این تقبّل کرد

۹

ببین چگونه بود در مقام بخشایش

کسی که از همه عالم بمن توسّل کرد

تصاویر و صوت

نظرات