
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً
۱
ای که جزیاد مخلوق تو نخورد
لاله چون جام پر شراب کند
۲
ابر سرمایۀ گهرباری
از سر کلکت اکتساب کند
۳
آتش خاطرت چو شعله زند
زهرۀ روزگار آب کند
۴
چون سخن رانم از کله داریت
نرگس از شرم قصد خواب کند
۵
جز خداوند خواجه ننویسد
گر عطارد ترا خطاب کند
۶
آفتاب از حیای تو هردم
زابر برروی خود نقاب کند
۷
هرکه از خدمت تو دوری جست
هم فراق توش عذاب کند
۸
نه ز تقصیر باشد از خادم
کمترک عزم این جناب کند
۹
حاش لله که خاطر اشرف
با من از بهر آن عتاب کند
۱۰
آفتابی تو و درین موسم
پشت هرکس برآفتاب کگند
نظرات