
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۷۵ - وله ایضاً
۱
بزرگوارا آنی که پیش رأی تو خور
بزیر چادر سیماب گون نهفته شود
۲
بگاه فکر بیان تو گر بر آشوبد
سرای پردة سرّ ازل کشفته شود
۳
اگر گشاده شود دانگ سنگ سطوت تو
دریچه یی ز عدم در وجود سفته شود
۴
زنوک کلک تو هر دم ز عالم معنی
هزار گوهر ناسفته بیش سفته شود
۵
برای قدر تو هر روز کرد ظلمت شب
ز صحن چرخ بگیسوی مهر رفته شود
۶
در اشتیاق تو بیدار دولتی دارد
کسی که یک شب چون بخت بنده خفته شود
۷
بدان خدای که در باغ صنع او هر دم
گل وجود ز خار عدم شکفته شود
۸
که شوق بنده بخدمت زیادتست از آن
که شرح آن بتصاویر خامه گفته شود
تصاویر و صوت

نظرات