
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۸ - ایضا له
۱
سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات
۲
رسید دختر دیگر مرا و یکباره
ببرد رونق عیش و برفت آب حیات
۳
اگر نتایج صلبم بود برین قانون
نه هیچ رنگ شفایابم و نه بوی نجات
۴
اگر نباشد جز رابعه دوم دختر
چنان بهست که سوی عدم برد برکات
۵
ازین سپس سخن خوش ز من نزاید از آنک
بنات فکر بدل شد مرا به فکر بنات
۶
بنات را ز پی نعش آفرید خدای
ز بدو آنکه سپهر آمدست در حرکات
۷
ز مکر مات بود دفن دختران همه وقت
اگر به حال حیاتست وگر به حال ممات
نظرات