
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۰۶ - وله ایضا
۱
ایا صدری که بی عون سخایت
ز زانو بر نمی دارد هنر سر
۲
قضا با اسمان صد بار گفتست
که از فرمان او بیرون مبر سر
۳
کمان چرخ را بازوی حکمت
چو چنبر آورد در یکدگر سر
۴
ز انعام تو دارد خون در رگ
هر آنکس را که باشد مغز درسر
۵
بدان جبّه که پارم داده بودی
مرا بفراشتی از ماه و خورسر
۶
همی گردد مرا در سرکه امسال
ستانم جبّه و دستار بر سر
تصاویر و صوت

نظرات