
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۱۴ - ایضا له
۱
صدر مطلق کمال دین که چو تو
در جهان نیست داهی و گربز
۲
چند داری مرا براه امید
مانده در انتظار مستوفز
۳
هر حسابی که کردم از کرمت
سر بسر حشو بود بی بارز
۴
این که با من گرفته یی در پیش
نیست در مذهب کرم جایز
۵
محض تقصیر می کنی با من
ورنه باور کجا کنم هرگز؟
۶
در همه کلّی یی چو تو قادر
مانده در جزوی چنین عاجز
نظرات