
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا
۱
ای ترا جمع گشته در ره آز
همّت کوته و امید دراز
۲
همه دندان ز حرص همچون سیر
همه مغز تو پوست همچو پیاز
۳
ندهی خر بزاهدان لیکن
نان ایشان همی خوری بنیاز
۴
دست تو چون دهان گرسنگان
هر چه در وی نهی نیایی باز
۵
چون گلو می فرو بری همه چیز
وز تو ناید برون مگر آواز
تصاویر و صوت

نظرات