
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۱۶ - ایضا له
۱
ای ضمیر تو غیب را جاسوس
وی تو مسعود و دشمنت منحوس
۲
مدّتی رفت تا مرا کرمت
نه ز مطعوم داد و نه ملبوس
۳
کرده یی حبس رسم من بی جرم
وین هم از بخت و طالع معکوس
۴
چیست موجب که از میان رسوم
رسم من گشت ناگهان مطموس
۵
مکن ایخواجه رسم من بفرست
مشکن بیش از این مرا ناموس
۶
ور گناهی حوالت است به من
غلّه مطلق کن و مرا محبوس
تصاویر و صوت

نظرات