
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۲ - این قطعه در مدح شمس الملّة و الدین شمس الدّین خوارزمی گوید:
۱
ای کریمی که پایۀ قدرت
برتر از اوج چرخ گرانست
۲
بر کریمان تو را همان شرفست
که مرا ارواح را برابدانست
۳
ابر جود تو تا همی گرید
کشت زار امید خندان است
۴
گشت سرما چنان که در بینی
نفس باد همچو سوهانست
۵
شمع گردون ضعیف و اندک نور
بر مثال چراغ دزدانست
۶
روز کوتاه چون من از سرما
زانچه بودست نیم چندانست
۷
در دهانها فسرده آب دهان
از دم سرد همچو یخدانست
۸
استخوانها ز لرزه در تن من
همه طقطق کنان چو دندانست
۹
هرکرا پوستین و پشمینه ست
گردن افراز همچو حمدانست
۱۰
پیش از این زمهریرموی شکاف
پنبه چون پشم پیش سندانست
۱۱
دفع سرما اگر چه موی کند
زآنکه دانا و زانکه نادانست
۱۲
زنخم می لرزد ار چه مرا
هرچه مویست برزنخدانست
۱۳
آفتابی ز جود بر من تاب
که زسرمام پوست زندانست
نظرات