کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۲۳ - ایضاً له

۱

سپهر مجد و کرم عزّدین یگانة دهر

که دست و کلک ترا باقضا مساوقتست

۲

شدست ماه نو اندر جهان مشارالیه

از آنکه باسم اسب توش مطابقتست

۳

بهرچه رای شریفت اشارتی فرمود

سبیل چرخ در آن طاعت و موافقتست

۴

چنان بیمن تو اضداد آشتی کردند

که خوشدلی و هنر را بهم معانقتست

۵

رهی ملازم این حضرتست از دل و جان

بصورت ارچه از آن درگهش مفارقتست

۶

در آن مهم که بجاه تو استعانت رفت

توقّف تو هم از غایت مخالفتست

۷

رهی برابر آن زن بمزد هم باشد

گرین مراقبت از جانب مصادقتست

۸

وگر بطبع برو عاشقی چه درباید؟

ترا که با سروریشی چنان معاشقتست

۹

یکی سوار ز بهر خدای را بفرست

مرا مگیر که خود قدمت مرافتقست

۱۰

سوار ظلم بنا حق همه جهان بگرفت

به یک سوار به عدل این همه مضایقتست

تصاویر و صوت

نظرات