
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۵۴ - ایضا له
۱
من بی برگ از تو این یک بار
شاخ بی برگ و بار می خواهم
۲
خرد و در هم شکسته بی سببی
دست و پایی هزار می خواهم
۳
زان درختی که در زمستانها
میوه آرد ببار می خواهم
۴
میوۀ آن درخت نار بود
دان که من خود چه نار می خواهم
۵
تا از این لفظ فهم آن نکنی
کز تو دار چنار می خواهم
۶
تخت مرّیخ شاه می جویم
اسب آتش سوار می خواهم
۷
وین هم از غایت خریّ منست
که ز گلزار خار می خواهم
۸
مرکب تند و تیز آتش را
علفی خوشگوار می خواهم
۹
در سرای من ارچه هست عزیز
صلتی سخت خوار می خواهم
۱۰
تر و خشک آنچه هست در همه حال
خالی از انتظار می خواهم
تصاویر و صوت

نظرات