کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۳۱۳ - وله ایضا

۱

دیدۀ عقل راه دان بگشای

به ثنای خدا دهان بگشای

۲

نفسی از سر حضور بزن

نافۀ مشک رایگان بگشای

۳

چه گشاید ز ذکر هر چه جزوست؟

ذکر او کن زبان بدان بگشای

۴

سفر راه قدس خواهی کرد

بند قالب ز پای جان بگشای

۵

دست و پایی بزن درین دریا

از خود این لنگر گران بگشای

۶

حورعین آشکاره می خواهی

ساعتی دیدة نهان بگشای

۷

بدر اوّل بصدق پیرهنی

پس چو صبح از نفس جهان بگشای

۸

اگر از گفت و گوی آزادی

سوسن آسا برو زبان بگشای

۹

روزی آخر ز چشم عبرت بین

برقع جهل یک زمان بگشای

۱۰

به سر انگشت عقل و بیداری

بند غفلت یکان یکان بگشای

۱۱

دانه در خانه همچو مورمکش

کمر حرص از میان بگشای

۱۲

گر دلت را حرارت ندمست

رگ خونین ز دیدگان بگشای

۱۳

به سحرگه بر آر دست دعا

قفل درهای آسمان بگشای

۱۴

دیو را تخته بند برنه و پس

همچو آدم در دکان بگشای

تصاویر و صوت

نظرات