
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۳۲۱ - وله ایضا
۱
این همه سرکشی مکن بر من
گرچه معزولم و تو بر کاری
۲
گرچه ماهر دوان دو کار گیرم
که کند مان خرد خریداری
۳
حالت من خلاف حالت تست
تا مرا همچو خود نپنداری
۴
من چو کلکم که نشر علم کند
تو چو شمشیر تیز و خون خواری
۵
نسختی از نیام و مقلمه است
حالت ما به گاه بیکاری
۶
تو بگاه عمل سر افرازی
سرنگون، گاه عزلت از خواری
۷
من به عطلت درون سرافرازم
وز عمل باشدم نگونساری
نظرات