
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۳۲۵ - ایضاً له
۱
ای که دایم بسر انگشت دها
شیر شیران بکفایت دوشی
۲
وی که در وصف هنرمندی تو
عقل حیران شود از بی هوشی
۳
وی که در وصف مروّت می جود
از کف ساقی همّت نوشی
۴
وی که در شخص امل از سر لطف
هر زمان کسوت دیگر پوشی
۵
روزها شد که نکردی یادم
چه بود موجب این فراموشی؟
۶
گوشکی باز همی دار مرا
کز عزیزیم چو چشم و گوشی
۷
سخت کوشیدم در خدمت تو
در حقم سست چرا می کوشی؟
۸
تا بدین حق نیم احمق دانی
که بود پاسخ من خاموشی
۹
چوب داری و مرا می باید
چه کنم چون سخنم ننیوشی؟
۱۰
نیست اومید که بخشی بصلت
چشم دارم که بزر بفروشی
نظرات