
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۳۲۹ - وله ایضا
۱
ای لطف تو آب زندگانی
وی ذات تو عالم معانی
۲
در چشم خرد ز روی معنی
بایسته تری ز زندگانی
۳
در طبع هنر ز راه صورت
شایسته تری ز شادمانی
۴
ننهفته ز منهی ضمیرت
اجرام سپهر سوزیانی
۵
دیدار تو از خوشیّ و راحت
چون دولت و مستی و جوانی
۶
مهر تو مرا چو جان عزیزست
از کف ندهم برایگانی
۷
از دل باشد دعای خادم
نه چون دگران سر زبانی
۸
تشریف رهی نداد این بار
کلک تو به عذر ناتوانی
۹
راضی شدم ار ز ناتوانیست
اندی که نباشد از توانی
۱۰
بر من که سبک دلم ز شوقت
از بهر چه کرد سرگرانی؟
۱۱
گفتی که دعا نمی نویسی
این شیوه به من مبر گمانی
۱۲
بر بنده نوشتن است و آنرا
دادن به الاغ و کاروانی
۱۳
لیکن نتواندش نگه داشت
از آفتهای آسمانی
۱۴
این هم ز شقاوت دعاگوست
گر خدمت او تو می نخوانی
۱۵
گه گاه ز روی لطف آخر
یاد آر ز بنده گر توانی
۱۶
گر یاد کنی ز من وگرنه
من آن تو ام دگر تو دانی
تصاویر و صوت

نظرات