کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۳۴۴ - وله ایضا

۱

ای مقادیر فضل و افضالت

بیش از اندازۀ بیان رهی

۲

اندرین روزها که گشت هوا

نا خوش و سرد هم بسان رهی

۳

بس که هر دم ز لشکر بهمن

لرزه افتد بر استخوان رهی

۴

بیم آنست حاش من یسمع

کآورند از عدم نشان رهی

۵

چاکران را بنزد مخدومان

عذرها هست خاصه آن رهی

۶

گر تن از خدمت تو محرومست

لازم حضرتست جان رهی

۷

گرچه شد بسته این زبان چو آب

از دم سرد در دهان رهی

۸

نفس ز مهریر می خواهد

عذر تقصیر از زبان رهی

تصاویر و صوت

نظرات