کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۵۲ - ایضا له

۱

سپهر قدرا! شوق رهی بخدمت تو

چو لطف شامل تو از قیاس بیرو نست

۲

ز دست هجر تو هر شب فغان سینة من

چو پای همّت تو بر فراز گردونست

۳

گذشت در نظرم عکس نوک خامة تو

از ین سبب مژه ام بر زر درّ مکنونست

۴

بسی معالجت شوق کرده ام هر بار

و لیک هرگز از این سان نبود کاکنونست

۵

برین صفت که من از فرقت تو رنجورم

شفای جان من از طلعت همایونست

۶

ز روی صورت اگر چه ز حضرتت دورم

ضمیر پاک تو داند که حال من چونست

۷

بدان خدای که از فیض ابر قدرت او

سر بهاران سبزست و چهره گلگونست

۸

که شوق خادم داعی همی به خدمت تو

از آنچه بود یکی صد هزار افزونست

تصاویر و صوت

نظرات