
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶ - وله ایضا
۱
ای به حکم تو اقتدا کرده
تیغ خورشید در نفاذ و مضا
۲
چرخ را در مقام حشمت تو
باز مانده ز کار هفت اعضا
۳
در شب حادثات خاطر تو
همچو صبح است با یدبیضا
۴
مهر تو در دل هنرمندان
همچنان تشنگیست در رمضا
۵
گرچه تقصیر بنده چندانست
که برون شد ز حدّ استرضا
۶
انقباض من اختیاری نیست
کآدمی هست شهر بنده قضا
۷
در توان یافت این قدر، زیراک
در عبادات ممکنست قضا
۸
اینهمه هست و چشم می دارم
التفاتی ز تو به عین رضا
۹
صبح صادق چو عذر روشن داشت
انجم ازوی همی کنند اغضا
۱۰
هست از انعام تو توقّع من
اوّل اغضا و آنگهی امضا
نظرات
عین. ح