
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶۶ - وله ایضا
۱
خدایگان کریمان مشرق و مغرب
که همّتت سر اجرام آسمان بفراشت
۲
خرد خانة اندیشه بر صحیفة دل
لطیف تر ز ثنای تو صورتی ننگاشت
۳
عطای دست او بر مدح من سبق می برد
و لیک عاقبتش بخت شور من نگذاشت
۴
گرچه بنده بمقدار وسع خود دانم
بدت کم طمعی چشمۀ نیاز انباشت
۵
غرور ملک قناعت چو در دماغ گرفت
همه خزااین عالم از آن خود پنداشت
۶
مساس حاجت چندان که کرد تحریضش
به ذرّ ه یی نظر حرص بر جهان نگماشت
۷
و لیک رتبت تشریف تو از آن بیشست
که بی حصول و فواتش یکی توان انگاشت
۸
جواب لطف تو دید و زمین حضرت تو
امید گفت که تخم طمع بباید کاشت
۹
کرم گر از تو نبینم پس از که خواهم دید؟
طمع گراز تو ندارم پس از که خواهم داشت؟
نظرات