
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶۹ - ایضا له
۱
آمد رهی به خدمت و تادیر گه نشست
وانگه ندیده چهرة مخدوم بازگشت
۲
راهی دراز بود و ز تاثیر آفتاب
چون سنگ بود کآمد و چون موم بازگشت
۳
آمد به درگهت متظّلم ز روزگار
دادش نداد دولت و مظلوم بازگشت
۴
تا آن زمان نشست که سلطان نیمروز
از ترکتاز مملکت روم بازگشت
۵
ای پرده دار لطف کن و خواجه را بگوی
کامد رهی بخدمت و محروم بازگشت
تصاویر و صوت

نظرات