
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة
۱
یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر
روزی بکام من نگذشتست روزگار
۲
از گونه گونه محنت و رنج آن کشیده ام
در مدت حیات که بیش آید از شمار
۳
وینک رسید مرگ بنزدیک و لامحال
بریکدیگر زند زهمه گونه کار و بار
۴
دنیی چنین گذشت که دانی و آخرت
ترسم کزین بتر گذرد صدهزاربار
۵
یا رب چه بودی ار نبدی هستی چنین
کز وی نگشت در دو جهان راست هیچ کار
۶
ورچه نبود گفتنی این لفظ ای خدای
از من چو گفتهای دگر جمله درگذار
نظرات