کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۲۷ - ایضاًله

۱

بس پراکنده و پریشانم

ره فراکار خود نمی دانیم

۲

هیچ جرمی نکرده محبوسیم

بی اوامی اسیر زندانیم

۳

همجو خفاش روزکور همه

دشمن آفتاب رخشانیم

۴

چون ستاره بشب برون آئیم

برخود از تیغ مهر ارزانیم

۵

در نهان خانه ها چو هیچ نماند

ما بجای قماشه پنهانیم

۶

زرد و لرزان و نیم مرده ز غم

راست همچون چراغ دزد نیم

۷

همچو چنگ از گرفت می نالیم

مانده در پرده بی نوازانیم

۸

هیچ فریادرس نمی بینم

هرچه فریاد بیش می خوانیم

۹

گر شنیدی که در وجود کسی

زنده در گور خفت ما آنیم

تصاویر و صوت

نظرات