کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۵ - و قال ایضا

۱

غریب و خسته و درمانده ام خداوندا

ز فیض فضل، تو یک شربت شفا بفرست

۲

چو لاله غرقه بخونم در آتش شوقت

نسیم لطفی از عالم بقا بفرست

۳

ببوی رحمت تو بنده کرد جان بازی

بدست عفو تو پروانۀ عطا بفرست

۴

اگر چه مرهم جانست زخم در ره تو

ز نوش داروی رحمت نصیب ما بفرست

۵

چون خون جان من اندر ره تو ریخته شد

هم از خزینۀ لطف تو خون بها بفرست

۶

طبیب حال شناسی ، ترا نیارم گفت

که دور کن ز من این درد یا دوا بفرست

۷

هر آنچه مصلحت کار من در آن دانی

اگر شفاست وگر مرگ ای خدا بفرست

تصاویر و صوت

نظرات