
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۲۴
۱
می آمد و می رفت پیاله بر ما
تا خون بنماند در رگ و ساغر ما
۲
چون چشم خروه بس که شد در سرما
چون تاج خروه لعل شد افسرما
نظرات