
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۵۸۶
۱
سودای تو بر دگر صنم می بندم
هیچم نگشاد از آن وهم می بندم
۲
این بی مغزی از قلم آموخته ام
کم سر بدو شاخ است و قدم می بندم
نظرات