
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۸۸
۱
اشکم که ز خون چو دردی شیره شدست
وز رفتن او دو چشم من خیره شدست
۲
از دیدۀ بیچاره نمی باید دید
کین آب ز سر چشمۀ دل تیره شدست
نظرات