خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۱۰۰ - در ستایش ملک ارسلان مظفر

۱

چون آه عاشقان شد صبح آتش معنبر

سیماب آتشین زد در بادبان اخضر

۲

آن خایه‌های زرین از سقف نیم خایه

سیماب شد چو برزد سیماب آتشین سر

۳

مرغ از چه زد شناعت بر صبح راست خانه

کو در عمود سیمین دارد ترازوی زر

۴

کوس از چه روی دارد آواز گنج باری

کز نور صبح بینم گنج روان مشهر

۵

این گنج صرف دارد و آواز در میان نه

و آن همچو صفر خالی و آوازهٔ مزور

۶

مه در هوای بابل چون یک قواره توزی

خیاط بهر سحرش برداشته مدور

۷

یارب ز دست گردون چه سحرها برآمد

گر نه از آن قواره نیمی کنند کمتر

۸

چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان را

نان سپید او مه، نان ریزهاش اختر

۹

چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق

افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور

۱۰

کوس شکم تهی را بود آرزوی آن نان

یا قوم اطعمونی آوازش آمد از بر

۱۱

مانا که هست گردون دروازه بان در بند

اجری است آن دو نانش ز انعام شاه کشور

۱۲

درگاه سیف دین را نقد است خوان رضوان

ادریس ریزه خوارش و ارواح میده آور

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
پوران زرگر
۱۳۹۴/۰۱/۲۵ - ۰۷:۱۳:۰۲
البته آنچه که من در اینجا ذکر می کنم از فردی نظامی که به تاریخ جنگ و ابزارهای جنگی آگاهی داشت پرسیدم و منبع دیگری ندارم و خیلی هم به موثق بودن آن مطمئن نیستم اما به نظرم هم پر بیراهه نیست در بسیاری از اشعار خاقانی به سیماب یا قاروره و غیره و بادبان کشتی در یک جا اشاره شده است. در قدیم هنگامیکه کشتیهای جنگی به سوی ساحل روانه می شدند مدافعانی که در ساحل بودند به سمت بادبانها گلوله های آتش زا پرتاب می کرده اند که باعث آتش گرفتن بادبان سوختن آن و کند شدن حرکت کشتی می شده است. و در عین حال اگر شب بوده است یکدفعه آسمان روشن می شده که مثل طلوع خورشید بوده خاقانی در بسیاری از اشعارش به این موضوع اشاره کرده از جمله این شعر.
user_image
احمد خالد
۱۳۹۸/۱۲/۲۵ - ۰۴:۲۵:۳۱
در سطر دوم: خایه‌های زرین؟ هاهاها یعنی چه؟ آیا خایه ها را نیز مانند دندان با طلا می پوشانند؟
user_image
زهرا
۱۳۹۹/۰۸/۲۱ - ۱۱:۰۹:۰۳
گاه استعاره هایی دیده می شود که خود یک تشبیه بلیغ اضافی است؛ مثل «سقف نیم خایه» که استعاره برای فلک است و کنایه از هفت آسمان.آن خایه های زرّین از سقف نیم خایهسیماب شد چو برزد سیماب آتشین سر«خانة زرین»: «خانة زرین: کنایه از آفتـاب و سـتارگان باشـد و فلـک هـشتم را نیـز گویند» (برهان)سیماب فلز مایع و سیالی است که خاقانی آن را دستمایهای قرار داده برای ساختن تصویری زیبا از برآمدن آفتاب.شکل‏گیری این تصاویــر از مشاهدة تخم پرندگان و ترازوی زرد رنگِ فروشندگان، و صحنة‌ پختــن نان، نقش اساسی داشته است: