خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۲۰ - مطلع دوم

۱

شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب

کرد صراحی طلب، دید صبوحی صواب

۲

در برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان

من شده از دست صبح دست بسر چون رباب

۳

داد لبش از نمک بوی بنفشه به صبح

بر نمکش ساختم مردم دیده کباب

۴

روی چو صبحش مرا از الم دل رهاند

عیسی و آنگه الم جنت و آنگه عذاب

۵

صبح دم آب حیات خوردم از آن چاه سیم

عقل بر آن چاه و آب صرف کنان جاه و آب

۶

یوسف من گرگ مست باده به کف صبح فام

وز دو لب باده رنگ سرکه فشان از عتاب

۷

یافت درستی که من توبه نخواهم شکست

کرد چو صبح نخست روی نهان در نقاب

۸

گفت چرا در صبوح باده نخواهی کنونک

حجله برانداخت صبح حجره بپرداخت خواب

۹

گفتمش ای صبح دل سکهٔ کارم مبر

زر و سر اینک ز من سکه رخ برمتاب

۱۰

من نکنم کار آب کو ببرد آب کار

صبح خرد چون دمید آب شود کار آب

۱۱

من به تو ای زود سیر تشنهٔ دیرینه‌ام

دشنه مکش هم چو صبح تشنه مکش چون سراب

۱۲

نقب زدم در لبت روی تو رسوام کرد

کفت نقاب هست صب حدم و ماه تاب

۱۳

مرغ تو خاقانی است داعی صبح وصال

منطق مرغ شناس شاه سلیمان رکاب

۱۴

شاه مجسطی گشای، خسرو هیت شناس

رهرو صبح یقین رهبر علم الکتاب

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۲
دیوان خاقانی شروانی  به اهتمام میر جلال‌الدین کزازی - ج ۱ (چامه ها و ترکیب بندها) - خاقانی شروانی - تصویر ۷۷

نظرات

user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۳:۲۰:۳۸
برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان من شده از دست صبح دست بسر چون رباب(قید) ‹پای‌کشان› 1. در حال پا کشیدن بر زمین.2. (صفت) ویژگی آن‌که آهسته و به ‌کندی قدم بردارد.ر(فرهنگ عمید)در این بیت خاقانی شاهد زیبارو را که دارای گیسوان بلندی است به آلت موسیقی جنگ تشبیه کرده است. . خودش را به آلت موسیقی رباب تشبیه نموده است.
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۳:۴۶:۲۳
بیت 12. نقب زدم در لبت روی تو رسوام کرد کفت نقاب هست صب حدم و ماه تابمصرع دوم این بیت هم اشتباه تایپی دارد و یک کلمه افتاده است و به احتمال زیاد به شکل زیر باید صجیج باشد کفت نقاب هست شب، صبحدم آفتاب.در مصرع اول می گوید به لبت نقب زدم و خواستم از زیر لبت که همان زنخدان است بوسه ای بگیرم (زنخدان را شعرا به چاه تشبیه کرده اند) ولی رخسار تو این قدر نورانی بود که کار مخفیانه مرا برملا کرد و ابرویم رفت این حالت را در مصرع دوم به دزدی تشبیه کرده که شبانه به دزدی می رود و نقب می زند که تا در خانه یا گوری به کالایی برسد ولی صبح می شود یا روشنایی مهتاب باعث آشکار شدن دزدی او می شودو آبرویش می رود.در زمان سابق وقتی مرده ای را دفن می کردند مخصوصا مسیحیان از کالاهای ذیقیمت او در کنار مرده دفن می کردند دزدها شبانه می رفتند و قبر را می شکافتند تا این کالا ها را بدزدند. یا دزدی برای اینکه از خانه ای دزدی کند نقبی می زد تا از طریق آن نقب به مغازه یا خانه ای راه پیدا کند و دزدی کند .وهمین موضوع منشأ ضرب المثلی در زبان آذری است که می گویند ا(بو بیزیم اوغورلیقا گئت مگی میزیم بودا بیزیم آی ایشیقینا قالماغیمیز) یعنی این دزدی رفتن ما این هم ماندن ما تا مهتاب. چون خاقانی در آذربایجان می زیسته لابد به این ضرب المثل در سرودن این بیت نظری داشته است.
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۳:۵۱:۳۳
مصرع دوم به این شکل صحیح تر به نظر می رسد گفت نقاب هست شب ، صبحدم و ماه تاب
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۴:۰۴:۴۰
بیت 13 مرغ تو خاقانی است داعی صبح وصالمنطق مرغ شناس شاه سلیمان رکاب بیت 14 شاه مجسطی گشای، خسرو هیت شناسرهرو صبح یقین رهبر علم الکتابدر مصرع دوم بیت 13 کلمه مرغ باید به مرغان اصلاح شود منطق مرغان یعنی منطق الطیردر مصرع اول بیت 14رهیأت به صورت هئت تایپ شده باید اصلاح شوددر این دو بیت خاقانی ممدوح خود شروانشاه را از طریق مبالغه می ستاید و او را مانند حضرت سلیمان آشنا به زبان مرغان و دانشمندی که ماننند مجسطی علم هیأت می داند و مانند عرفا به صبح یقین رسیده اند و مانند فقها و علما که به اسرار قرآن پی برده اند تشبیه می کند.
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۴:۱۳:۳۲
البته در ابیات 13 و 14 ضمن ستودن شروانشاه به طور غیر مستقیم خو د را نیز می ستاید چون در مصرع اول مشارالیه ضمیر تو شروانشاه است و چون در مصرع دوم شروانشاه را به حضرت سلیمان مانند کرده و خودش را مرغ او دانسته است مرغ حضرت سلیمان نیز هدهد است که در داستان حضرت سلیمان هدهد نقش بارزی دارد و پیام رسان سلیمان به ملکه سبا است
user_image
علیرضا کیوان
۱۴۰۱/۰۳/۱۴ - ۱۸:۳۷:۳۰
در برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان / من شده از دست صبح دست بسر چون رباب با سلام. واژه "در" در این بیت به چه معنی ست؟ آیا دُر تلفظ میشود یا در؟ در هر صورت بیت به چه معنی ست؟بنظر بنده چون ساز چنگ به آرامی نواخته میشود و طول سیم ها بلند است، معشوق خود که پاکشان و به آهستگی حرکت میکند را به چنگ تشبیه کرده( اگر گیسو بلند هم باشد) و از این جهت که ساز رباب، دستی بر کاسه(سر) خود دارد(دست نوازنده)، خود را با توجه به توصیف مصرع دوم، به رباب تشبیه کرده.