خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۳۷ - در مرثیهٔ سپهبد کیالواشیر

۱

عهد عشق نیکوان بدرود باد

وصل و هجران هر دوان بدرود باد

۲

بر بساط ناز و در میدان کام

صلح و جنگ نیکوان بدرود باد

۳

سبزه‌ای کان بود دام آهوان

بر سر سرو جوان بدرود باد

۴

چون گوزنان هوی از جان برکشم

کان شکار آهوان بدرود باد

۵

نعل در آتش نهادندی مرا

آن نهاد جاودان بدرود باد

۶

صف صف از مرغان نشاندن جفت جفت

همبر طاق ابروان بدرود باد

۷

شاهدان بزم را گیسوی چنگ

بستن اندر گیسوان بدرود باد

۸

گرد ترکستان عارض صف زده

آن سپاه هندوان بدرود باد

۹

پادشاه تازه و تر و جوان

همچو شاخ ارغوان بدرود باد

۱۰

تا توانی خون گری خاقانیا

کان جوانی و آن توان بدرود باد

۱۱

ای جمال الدین چو اسپهبد نماند

حصن شنذان‌وار جوان بدرود باد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۸/۰۲/۱۰ - ۰۳:۱۴:۰۸
ای جمال الدین چو اسپهبد نماندحصن شنذان‌وار جوان بدرود بادمصرع دوم اشکال تایپ دارد و بدین صورت باید اصلاح شود.حصن شنذان‌ و ارجوان بدرود باد.1 - حصن به معنی قلعه و بارو است. 2 - شنذوان : (اِسم خاص ) ناحیتی است پیوسته به بلاد خزران : 3 - ارجوان : . (اِسم خاص ) موضعی است از بلوک استاره از اعمال گیلان (منطقه ای در آستارا) نقل از لغتنامه دهخدااین بیت نشان می دهد کیالواشیر که این قصیده در مرثیه او سروده شده فرمانده سپاه دو ایالت فوق بود. فحوای قصیده مبین آن است که وی در جوانی فوت نموده و خاقانی این قصیده را در سوک او و به عنوان تسلیت به پدر متوفی حوان سروده است.
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۸/۰۲/۱۴ - ۰۷:۰۸:۴۳
⟨ نعل در آتش نهادن:1. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائم‌خوانان و افسونگران انجام می‌دادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام او را بر نعل اسب می‌نوشتند و در آتش می‌انداختند و افسون می‌خواندند و معتقد بودند که آن شخص در هرکجا که باشد بی‌قرار می‌شود و فوراً حرکت می‌کند.
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۸/۰۲/۱۴ - ۰۷:۱۳:۱۰
در متن پیشنهادی فوق غرائم اشتباه تایپی است و عزایم یعنی افسون و جادو درست است. ضمنا معنی نعل در آتش انداختن را از فرهنگ عمید نقل کردم.