خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۷۰ - در ستایش مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز

۱

صبح خیزان کز دو عالم خلوتی برساختند

مجلسی بر یاد عید از خلد خوش تر ساختند

۲

هاتف خم خانه داد آواز کای جمع الصبوح

پاسخش را آب لعل و کشتی زر ساختند

۳

رسم جور از ساقی منصف به نصفی خواستند

بس حیل خوردند و ساغر بحر اخضر ساختند

۴

تا دهان روزه‌داران داشت مهر از آفتاب

سایه پروردان خم را مهر بر در ساختند

۵

چون لب خم شد موافق با دهان روزه دار

سر به مشک آلوده یک ماهش معطر ساختند

۶

از پس یک ماه سنگ انداز در جام بلور

عده داران رزان را حجله‌ها برساختند

۷

هم صبوح عید به کز بهر سنگ انداز عمر

روزهٔ جاوید را روزی مقدر ساختند

۸

سرخ جامی چون شفق در دست وانگه در صبوح

لخلخه از صبح و دستنبو ز اختر ساختند

۹

کف در آن ساغر معلق زن چو طفل غازیان

کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند

۱۰

هات غلغل حلق خامان را که با خیر العمل

غلغل حلق صراحی را برابر ساختند

۱۱

بلبله در قلقل آمد قل‌قل ای بلبل نفس

تازه کن قولی که مرغان قلندر ساختند

۱۲

آن می و میدان زرین بین که پنداری بهم

آتش موسی و گاو سامری در ساختند

۱۳

از مسام گاو زرین شد روان گاورس زر

چون صراحی را سر و حلق کبوتر ساختند

۱۴

ریسمان سبحه بگسستند و کستی بافتند

گوهر قندیل بشکستند و ساغر ساختند

۱۵

آتش قندیل بنشست آب سبحه هم برفت

کاتش و آب از قدح قندیل دیگر ساختند

۱۶

خانهٔ زنبور شهد آلود رفت از صحن خوان

چون ز غمزه ساقیان زنبور کافر ساختند

۱۷

صحن مجلس در مدور جان نوشین چشمه یافت

کانچنان هم چشمه چشمه هم مدور ساختند

۱۸

اوفتان خیزان زمین سرمست شد چون آسمان

کز نسیم جرعه خاکش را معنبر ساختند

۱۹

وانکه از روی تواضع پیش روی شاهدان

دیده‌ها را جرعه چین خاک اغبر ساختند

۲۰

چون به زر آب قدح کردند مژگان را طلی

میخ نعل مرکبان شاه کشور ساختند

۲۱

آفتاب گوهر سلجق که نعل رخش اوست

اصل آن گوهر کز او شمشیر حیدر ساختند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد حسن ارجمندی
۱۴۰۰/۱۰/۱۸ - ۱۳:۵۰:۴۸
در بیت 13: از مسام گاو زرین شد روان گاورس زر.............چون صراحی را سر و حلق کبوتر ساختند   صراحی: تنگ شرابی است که از آن باده در جام می‌ریختند و گردن باریکی داشت و هنگامی که شراب از آن به پیاله می‌ریختند صدایی شبیه صدای پرندگان می‌داد. در اینجا خاقانی گردن صراحی را چون سر و خلق کبوتر می‌داند. از سوی دیگر جام‌های طلایی به شکل گاو می‌ساختند(گاو زرین) که وقتی شراب از صراحی در آن می‌ریختند، قطره‌های شراب به مانند قطرات عرق که از روزن پوست(مسام) گاو برون می‌ترواد همچون دانه‌های ارزن(گاورس) در جام زرین به نظر می‌رسیدند. ارزن(گاورس) با حلق کبوتر تناسب دارد که اگرفرض کنیم از گلوی کبوتر چیزی بیرون بریزد می‌تواند دانه ارزن باشد. به طور خلاصه خاقانی صحنه فرو ریختن شراب از صراحی به جام را تصویر کرده است.  
user_image
محمد حسن ارجمندی
۱۴۰۰/۱۰/۱۸ - ۱۳:۵۶:۴۵
در بیت 14: ریسمان سبحه بگسستند و کستی بافتند........گوهر قندیل بشکستند و ساغر ساختند   به نظر می‌رسداین قصیده برای عیدفطر سروده شده است که باده‌نوشان بعد از ماه رمضان که حرمت نگاه داشته‌اند به میخانه (که در مصراع دوم  بیت چهارم  گفته شده که در رمضان بسته شبده است) آمده‌اند و به باده‌نوشی پرداخته‌اند.  باده‌نوشان مسلمانانی فرض شده‌اند که در این روز، نخ تسبیح(ریسمان سبحه) را پاره‌ کرده‌ و کمربند زرتشتی(کستی) بسته‌اند(یعنی به طور موقت به دین زرتشتی بازگشته‌اند) و از چراغدان مسجد(قندیل)، ساغر ساخته‌اند و از آن برای باده نوشی استفاده کرده‌اند. به عبارت دیگر به طور موقت محدودیت دین اسلام برای شراب‌نوشی را کنار زده‌اند. حافظ هم مفهوم گسسته شدن رشته تسبیح را هنگام وجد عاشقانه چنین سروده است:رشتة تسبیح اگر بگسست معذورم بدار......دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود    
user_image
محمد حسن ارجمندی
۱۴۰۰/۱۰/۱۸ - ۱۴:۱۴:۵۸
در بیت 16: خانهٔ زنبور شهد آلود رفت از صحن خوان.............چون ز غمزه ساقیان زنبور کافر ساختند   در ادامه بیت‌های قبل که سخن از گذشتن از مرزهای شریعت برای باده‌نوشی می‌کند در این بیت عبادتگاه را به سبب صدای زمزمه و نیایش نمازگزاران به کندو زنبور عسل تشبیه کرده و گفته است: از غمزه ساقیان میکده، همهمة عبادت( خانهٔ زنبور شهد آلود) از یاد مسلمانان رفت و مسلمانان حاضر (زنبور) کافر شدند و از آنها زنبور کافر ساختند.