خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۱۸

۱

وصل تو به وهم در نمی‌آید

وصف تو به گفت برنمی‌آید

۲

شد عمر و عماری وصال تو

از کوی امید در نمی‌آید

۳

وصل تو به وعده گفت می‌آیم

آمد اجل، او مگر نمی‌آید

۴

زان می که تو را نصیب خصمان است

یک جرعه مرا به سر نمی‌آید

۵

افسون مسیح بر تو می‌خوانم

افسوس که کارگر نمی‌آید

۶

خاقانی کی رسد به گرد تو

چون دولت راهبر نمی‌آید

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۱۴۲
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۸۱
دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۲۲

نظرات