خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۲۰

۱

دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد

لاجرم از خط صبر کار برون اوفتاد

۲

صبر هزیمت گرفت کز صف مژگان او

غمزه کمان درکشید، فتنه کمین برگشاد

۳

عشق به اول مرا همچو گل از پای سود

دوست به آخر مرا همچو گل از دست داد

۴

تا در امید من هجر به مسمار کرد

یاد وصالش مرا نعل در آتش نهاد

۵

می‌کند از بدخوئی آنچه نکرده است کس

گرچه بدی می‌کند، چشم بدش دورباد

۶

سینهٔ خاقانی است سوختهٔ عشق او

او به جفا می‌دهد سوختگان را به باد

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۸۲

نظرات