خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۲۲

۱

لعلت اندر سخن شکر خاید

رویت انگشت بر قمر خاید

۲

هر که با یاد تو شرنگ خورد

هم‌چنان دان که نیشکر خاید

۳

هر که او پای بست روی تو شد

پشت دست از نهیب سرخاید

۴

مرکب جان به مرغزار غمت

بدل سبزه عود تر خاید

۵

بنده تا دید سیم دندانت

لب همه ز آرزوی زر خاید

۶

عشقت آن اژدهاست در تن من

که دلم درد و جگر خاید

۷

گوش کن حسب حال خاقانی

گرچه او ژاژ بیشتر خاید

تصاویر و صوت

نظرات