خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۳۲

۱

چه روح افزا و راحت باری ای باد

چه شادی بخش و غم برداری ای باد

۲

کبوتروارم آری نامهٔ دوست

که پیک نازنین رفتاری ای باد

۳

به پیوند تو دارم چشم روشن

که بوی یوسف من داری ای باد

۴

به سوسن بوی و توسن خوی ترکم

پیام راز من بگزاری ای باد

۵

بگوئی حال و باز آری جوابم

که خاموش روان گفتاری ای باد

۶

به خاک پای او کز خاک پایش

سرم را سرمهٔ چشم آری ای باد

۷

به زلف او که یک موی از دو زلفش

بدزدی و به من بسپاری ای باد

۸

من از زلفش سخن راندن نیارم

تو بر زلفش زدن چون یاری ای باد

۹

دلم زنهاری است آنجا، در آن کوش

که باز آری دل زنهاری ای باد

۱۰

گر او نگذارد آوردن دلم را

درو آویزی و نگذاری ای باد

۱۱

چنان پنهانی و پیداست سحرت

که خاقانی توئی پنداری ای باد

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۶۶۹
دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۸۱۱
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۷۰

نظرات

user_image
مجید
۱۳۹۸/۱۰/۰۶ - ۱۳:۵۰:۱۶
فکر کنم بیت سوم « چشم روشن» صحیح است نه « چشم روشم»