خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۳۸

۱

دل بستهٔ زلف تو شد از من چه نویسد

جان ساکن فردوس شد از من چه نویسد

۲

جانی که تو را یافت به قالب چه نشیند

مرغی که تو را شد ز نشیمن چه نویسد

۳

سرمایه توئی، چون تو شدی، دل که و دین چه

چون روز بشد دیده ز روزن چه نویسد

۴

آن دل که بماند از تو و وصل تو چه باشد

ساغر که شکست از می روشن چه نویسد

۵

پیمود نیارم به نفس خرمن اندوه

با داغ تو پیمانه ز خرمن چه نویسد

۶

گفتم که کشم پای به دامن در هیهات

پائی که به دام است ز دامن چه نویسد

۷

من مست تو آنگه خرد این خود چه حدیث است

یا من ز خرد یا خرد از من چه نویسد

۸

ای تر سخن چرب زبان ز آتش عشقت

من آب شدم آب ز روغن چه نویسد

۹

نامه ننویسد به تو خاقانی و عذر است

کز تو به تو نتوان گله کردن، چه نویسد

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۳۱
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۱۰۵
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۸۷
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۶۷۴

نظرات