
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۵۱
۱
روی تو را در رکاب شمس و قمر میرود
لعل تو را در عنان شهد و شکر میرود
۲
قافلهٔ عشق تو میرود اندر جهان
طائفهٔ عقلها هم به اثر میرود
۳
روی تو را در فروغ دید نشاید از آنک
ز آتش رخسار تو تاب بصر میرود
۴
بیتو به بازار عشق سخت کساد است صبر
نقد روانتر در او خون جگر میرود
۵
حاصل خاقانی است دفتر غمهای تو
زان چون قلم بر درت راه به سر میرود
تصاویر و صوت

نظرات